آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی می کنیم,
آن زمان که دوستمان دارند لجبازی می کنیم,
وبعد برای آنچه از دست رفته آه می کشیم...
آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی می کنیم,
آن زمان که دوستمان دارند لجبازی می کنیم,
وبعد برای آنچه از دست رفته آه می کشیم...
و خدا زن را ازپهلوی چپ مرد آفرید
آری خداوند زن را ازپهلوی چپ مرد آفرید
نه ازسراو، تا فرمانروای او باشد
نه ازپای او، تالگدکوب امیال او گردد
بلکه از پهلوی او، تابرابر با اوباشد
و از زیر بازوی او، تامورد حمایت او باشد
و ازنزدیک ترین نقطه به قلب او،
تا معشوق و محبوب او باشد.
بامن بمان
آن هایی که رفتنشان را تحمل کردم تو نبوددند
چقدر باید بگذرد؟
تامن در مرور خاتراتم
وقتی ازکنارتورد میشوم
تنم نلرزد
بغضم نگیرد....
سرانجام یک عشق نافرجام
یکی بود... یکی نابود
کاش نجابتم را بهانه ی رفتنت نمی کردی!
تابادیدن هرهرزه ای به خودم نگویم
اگر مثل این بودم نمی رفت...
برایم کف زدند, درآغوشم گرفتند,
تایید وتشویقم کردند... که آخر فراموشت کردم
دیگرتاابد برلبانم لبخندی تصنعی مهمان است.
اما بین خودمان باشد, هنوزتنها دلبرکم توهستی...
بگذرتابستان
حالم باتوخوب نمی شود,
پاییز حال مراخوب می شناسد...
دلتنگم نه دلتنگ تو!
دلتنگ اینکه یه روزی هوامو داشتی...
دلتنگ اینکه هرلحظه به یادم بودی...
دلتنگ هردقیقه شنیدن صدات...
دلتنگ تاصبح بیدارموندنت, فقط بخاطراینکه دل من گرفته...
دلتنگ اینکه اسممو سوالی صداکنی...
دیدی؟ من که دلتنگ تو نیستم!
آه کاش میدونستی ا...
راهی جزسقوط ندارد برگ پاییزی!
وقتی می داند درخت,
عشق برگ تازه ای درسردارد...
تعداد صفحات : 4